غربت من هر چی که هست از با تو بودن بهتره
آخر خط زندگی این نفسای آخره
وقتی دارم با هر نفس از این زمونه سیر می شم
وقتی با یک زخم زبون از این و اون دلگیرمی شم
این آخر راه دیگه باید که تنها بمیرم
تنها تو اوج بی کسی تو غربت آروم بگیرم
باید برم باید برم باید که بی تو بمیرم
آخ که چه سنگین می زنه این نفسای آخرم
سکوت من نشونه رضایتم نیست
گله هامو می تونی از توی چشام بخونی
بگو آخه جرمم چیه که باید اینجوری بسوزم
هیچی نگم داد نزنم لبام رو هم بدوزم
دربدر غزل فروش منم که گیتار می زنم
باهر نگاه به عکست انگار من خودم دار می زنم
نفرین به عشق وعاشقی نفرین به بخت و سرنوشت
به اون نگاهی که عشقتو تو سرنوشت من نوشت
نفرین به من نفرین به تو نفرین به عشق من و تو
به ساده بودن منو به اون دل سیاه تو